نگاهی بر مديريت منابع آب در ايران<br /> : www.iranhrc.org

اسناد حقوق بشرنگاهی بر مديريت منابع آب در ايران
: www.iranhrc.org

نگاهی بر مديريت منابع آب در ايران
: www.iranhrc.org

Warning: getimagesize(http://www.iranhrc.org/images/water.jpg) [function.getimagesize]: failed to open stream: HTTP request failed! HTTP/1.1 404 Not Found in /home/content/54/10001454/html/p/publ/view_print_version.php on line 191

Warning: Division by zero in /home/content/54/10001454/html/p/publ/view_print_version.php on line 197

 اعظم بهرامی: موضوع آب و معضلات ناشي از آلودگي يا كمبود آن در ايران مدتهاست كه مورد اشاره كارشناسان محيط زيست بوده است و توسط كارشناسان بومي و بين المللي، به وسيله گزارش و ميز گرد تخصصي و نامه هاي اعتراضي، بارها به دولت جمهوري اسلامي هشدار داده شده است. يكي از مهمترين فاكتورها در رفع مشكلات زيست محيطي اين است كه فضا و ابزار بررسي و تحقيق مهيا باشد و مشكل و راهكار آن مورد بازبيني و ارائه راه حل در كوتاه مدت و دراز مدت، هر دو قرار بگيرد و پس از آن سرمايه گذاري زيربنايي مناسب براي ساخت و حفظ منابع، تصويب و تامين اعتبار شود. (در ساختار سياسي جمهوري اسلامي بر اين اساس مجلس در تصويب رديف بودجه و ارگانهاي دولتي در اجراي پروژه ها نقش اساسي دارند) و پس از آن به نتايج تحقيقات احترام گذاشته شود و ايده هاي متخصصين بومي و بين المللي مورد بررسي قرار گيرد و به تجربه هاي محيط زيستي مشابه در سطح بين المللي نيز توجه شود. اما در ايران با تمام انتقادها حتي در زمينه هاي معضلات محيط زيستي هم با ديد امنيتي و مخالفت سياسي با نهاد قدرت نگاه مي شود و در واقع همه چيز ساز و كار سياسي دارد در نتيجه ي اين تصميم گيري هاي به تعويق افتاده يا انجام نشده، فلات ايران امروز با فاجعه اي مشابه درياچه آرال در مورد درياچه اروميه، مواجه است و نسل امروز مي توانند كف رودخانه هاي كهني مانند زاينده رود و كارون را ببينند. درياچه هامون و حورالعظيم و تالاب شادگان و تالاب پريشان را به شكل كامل يا بخش زيادي از آن را از دست رفته است و علاوه بر همه اينها با بحران بزرگي در مورد وضعيت آب اشاميدني در كلان شهرها و روستاها مواجه است. در مورد آبي كه به مصرف عموم مي رسد به نظر چند موضوع مهم و كلي وجود دارد: منابع تامين آب سالم سازي و روشهاي نگهداري و پاكسازي آب انتقال و جابجايي آن اولويت بندي مصرف و تعيين الگوي مصرف مديريت پيشرفته و نظم و نظارت در تمام اين موارد ايران با ميانگين بارش سالانه ٢٥٠ ميلي ليتر نزديك به ١/٣ ميانگين بارش سالانه جهاني را دارد و اين در حاليست كه به گفته شهردار وقت تهران و منابع بسيار ديگر، ٢.٥ برابر ميانگين سرانه مصرف اب در دنيا، مصرف مي كند. از طرفي براي حفظ همين منابع آبي طبيعي كه شامل درياچه ها و رودخانه ها و تالاب ها و منابع آبي زير زميني و يا سدهاي بنا شده، است نيز هيچ مديريت و سرمايه گذاري زيربنايي اعمال نشده است. سال ١٣٤٨ كنوانسيون رامسر براي حفظ تالابها و زيست محيط آنها معاهده اي را امضا كردند كه در آن ليست، نام ٢٢ تالاب از فلات ايران وجود داشت ( كه البته دو سال بيش نام دو تالاب ديگر نيز به آن افزون شد، كه اين غناي زيست بوم آبي ايران را به لحاظ كيفيت و اهميت مي رساند) اما امروزه بسياري از آنها از روي نقشه محو شده اند و يا در وضعيت بسيار خطرناكي هستند. نمونه هايي از اين دست كم نيستند: عوامل متنوعي در اين امر دخالت داشتند: بخشي از آنها با لاي و لجن پسماندهاي شهري و صنعتي و كشاورزي انباشته شده اند، مانند تالاب شادگان، برخي به علت كاهش و تغيير مسير آب ريزها، و برداشت بي رويه پوشش گياهي تبديل به مرداب شده اند مانند انزلي و بخش عمده اي نيز با سد سازي هاي نابجا و بدون توجه به موقعيت شناسي و مطالعات كارشناسي در مورد ميزان ميانگين تبخير و مقدار ميانگين بارش محلي و شرايط اسكان و وابستگي فصلي به ميزان بارش، جان داده اند. ناهماهنگي هاي برون مرزي و اولويت نداشتن برنامه هاي محيط زيستي نيز باعث نابودي بخشي از حوزه هاي آبي مشترك با كشورهاي همسايه شده اند مانند هامون و حورالعظيم. به همه اينها عامل خشكسالي نيز افزون مي شود. وضعيت رودخانه ها هم چندان بهتر نيست. از نظر آلودگي، بخشي از آنها با سرازير كردن زباله هاي مايع و جامد شيميايي و غير شيمايي به شدت آلوده و غير قابل حيات اند (به گفته سازمان محيط زيست ايران و كارشناسان محلي، چيزي حدود ٣٥ درصد رودخانه هاي ايران مرده و فاقد حيات طبيعي اند به اين معني كه به علت آلودگي بالا به انواع زباله و شيرابه هاي حاوي سموم صنعتي و كشاورزي امكان حيات ماهي ها و پرندگان در آن وجود ندارد) و بخشي نيز با برداشت بي رويه شن و ماسه به شكل سطحي و يا عمقي حوضه آب ريزشان تغيير كرده است و بسيار فرسوده و در حال خشكيدن هستند. (بيشتر رودخانه هاي سرازير شده به خزر و خليج فارس كه با اهداف كشاورزي و راه سازي و يا براي توسعه صنايع نفتي و پتروشيمي تخريب شده اند در اين دسته اند.) از طرف ديگر با آبياري فاضلابي و غير اصولي زمينهاي كشاورزي كه براي كشت محصولات مورد مصرف انسان قرار مي گيرد (نمونه هاي موجود در استان خراسان در شرق ايران و يا مورد آبياري با فاضلاب در جنوب شهر تهران، نمونه هايي از اين دست هستند) هم علاوه بر نابودي و لم يزرع شدن زمينهاي كشاورزي بخشهايي از آبهاي زير زميني نيز آلوده شده اند. عواملي نيز باعث كاهش محسوس سطح آبهاي زير زميني و يا آلودگي آنها شده است از جمله: مجوز دادن براي حفر چاههاي عميق به شكل غير اصولي و با هدف سود دهي فردي (در يك نمونه ميتوان به حفر ٢٠٠٠ حلقه چاه عميق و نيمه عميق بدون مجوز در خراسان شمالي اشاره كرد) و رها كردن پساب زباله هاي غير تفكيك شده در طبيعت . حتي در شهرهاي صنعتي به علت نبود يا كمبود تصويه خانه هاي فاضلاب گزارشهايي در مورد سرازير كردن زباله هاي صنعتي در بخش هايی از سدها نيز گزارش شده است. در بخش عمران و كارهاي زيربنايي هم دولت بسيار ضعيف عمل كرده است، به طوري كه عمده هزينه ها در بخش سد سازي بوده است (ايران رتبه سوم جهاني را در سدهاي در حال اجرا و ساخت دارد) تا حفاظت از منابع موجود و پاك سازي و برنامه ريزي هاي تحقيقاتي و آموزشي و فراهم كردن ابزار مدرن اندازه گيري و ثبت تغييرات. به اين ترتيب ما با الگوي مصرف بسيار غلط در بخش صنعت و كشاورزي، و استفاده عمومي، آب را هدر مي دهيم و از منابع آبي محدودمان نيز به خوبي محافظت نمي كنيم و سرمايه گزاري براي مديريت پايدار آب نيز انجام نداده ايم، که مجموعه همه اينها، علاوه بر بحران خشكسالي و كم آبي كه ويژگي جغرافياي ايران است و امري قابل پيش بيني بوده و هست، فلات ايران را به وضعيت بحراني فعلي رسانده است. در مورد بعد، زماني كه در مورد الگوهاي مصرف و آموزش در رسانه و مراجع تصميم گيري صحبت ميشود، مسؤولان سعي مي كنند كه بخش بزرگ علت ها را متوجه شهروندان كنند، در حاليكه اين الگوي مصرف اشتباه زماني بيشتر اهميت پيدا مي كند كه مصرف كننده عمده باشد. مانند مصارف عمده آب در كشاورزي ( ٩٢٪ ) و نيز بخشهاي صنعتي و بيمارستاني و مدارس و ادارات كه البته در ايران همه اين بخشها زير مجموعه ي دولت اند و به طور مستقيم به روش هاي اتخاذ شده توسط مديريت كلان دولتي اداره مي شوند. به طور مثال در بخش كشاورزي شيوه هاي غرقابي و استفاده از روش هاي سنتي و عدم وفاق بر يكپارچگي زمين هاي زراعي و يا بي توجهي به تناسب نوع محصول با جغرافياي مورد كشت و نا آگاهي كشاورزان و عدم دسترسي به ابزار و صنعت پيشرفته، يكي از دلايل مهم هدر رفت آب است. در حاليكه درهر دومورد آلودگي و يا مصرف غير اصولي ميتوان با ابزار و اهرم فشارهاي قانوني و اعمال جريمه و نيز ارائه راه حل هاي جايگزين كارشناسي شده، مانع آسيب و هدر رفت آب، شد. موضوع قابل اهميت ديگر نيز مسئله مديريت زير مجموعه هاي دولتي فعال و مسئول در زمينه محيط زيست است. كم توجهي به موارد مربوط به سياست هاي كلي نهادهاي دولتي و اختصاص بودجه لازم به سرمايه گذاري هاي زير بنايي و نيز تجهيز بخش آموزش و تحقيق و استقلال عمل داشتن حوزه ها و نهادهاي دولتي مرتبط با مسائل محيط زيست نيز از ضعف هاي مديريت در بخش آب و به طور كلي مسائل محيط زيستي در ايران است. در ساختار دولتي، به طور مثال سازمان محيط زيست نمي تواند از بخش صنايع نفت و پتروشيمي استقلال عمل داشته باشد و يا سازمان جنگل داري در مقابل جهاد كشاورزي، استقلال راي و عمل ندارد و به اين ترتيب نمي توانند بر اساس برنامه اي مدون و با حفظ منافع عمومي به وظايف شان عمل كنند. در مورد حوزه ها و منابع آبي مرزي موجود در استان هايي مانند خراسان بزرگ و استان سيستان و بلوچستان و يا درياهاي خزر و خليج فارس نيز معاهدات و تعهدات مرزي را بايد لحاظ كرد كه به وفاق جهاني و پيگيري نياز دارد . در نهايت راهكارهايي براي مشكلات منابع آبي ايران، در سطح بين الملل به دولت و نهادهاي مسئول ايراني پيشنهاد شده است. مانند راهكاري براي نجات برخي از تالاب ها در ايران كه با توجه به نظر و تحقيقات محققين و كارشناسان سازمان محيط زيست ايران و سازمان حفاظت محيط زيست و عمران ملل متحد(UNDP) ، طي يك نشست تخصصي در روزهاي آخر اسفند ٩٢ ارائه شد. نيز راهكار كوتاه مدت و بلند مدت و ميان مدت براي نجات درياچه ي اروميه. اكنون دولت با كنار هم گذاشتن تمام تجربيات رفته بر طبيعت ايران و مقايسه با موارد مشابه جهاني، با استفاده از نظر كارشناسان و حاميان بومي محيط زيست، با سرمايه گذاري زير بنايي در امر حفظ منابع و آموزش و تحقيقات، فرصت اندكي دارد تا قسمتي از كم كاري و اشتباهات گذشته را جبران كند، هرچند براي بسياري از حوضه هاي آبي ايران، ديگر بسيار دير شده است.

Type at least 1 character to search