من معصومه 25 ساله ، قربانی قوانین سخت جمهوری اسلامی ایران در قبال مهاجرین

اسناد حقوق بشرمن معصومه 25 ساله ، قربانی قوانین سخت جمهوری اسلامی ایران در قبال مهاجرین

من معصومه 25 ساله ، قربانی قوانین سخت جمهوری اسلامی ایران در قبال مهاجرین

معصومه صفری 25 ساله یکی از قربانیان قوانین سخت جمهوری اسلامی ایران در قبال مهاجرین افغان در ایران میباشد. پدر معصومه افغانهای ساکن در ایران بود که از خردسالی به ایران مهاجرت کرده و در مشهد بزرگ شده بود. پدر معصومه تحت فشار و بر اثر کینه ورزی خواستگار سابق مادر معصومه به زندان می افتد و معصومه و خواهران و برادرانش که در ایران به دنیا آمده بودند ، در خطر دیپورت به افغانستان و جدا شدن از آغوش مادری قرار گرفتند. در جمهوری اسلامی ایران ، آزار و اذیت و دیپورت مهاجران افغان تقریبا تبدیل به یک امر عادی شده است و برای بازداشت و دیپورت این مهاجرین ، الزامی به کشف جرم و خطا و محاکمه نیست. معصومه صفری یکی از قربانیان این قوانین سخت در جمهوری اسلامی ایران است . این دختر جوان ایرانی، به خاطر بازداشت کینه ورزانه پدرش در 9 سالگی مجبور به ترک خاک ایران به مقصد پاکستان شد و اکنون بیش از 15 سال بدون هیچ هویتی و هیچ حمایتی ؛ خود و خانواده اش در شرایط وخیمی زندگی می کنند . یک فرزند خانواده پیشتر به دلایلی که در آینده منتشر خواهد شد، در پاکستان از بین رفته و اکنون معصومه در تلاش برای یافتن راه نجات و خروج از این تبعید طولانی ، در تماس با “کمپین صلح فعالان در تبعید” ، در رابطه با خودش اینگونه شرح می دهد: پدرم از زمان شاه در ایران بودند و در ایران زندگی می کردند و بزرگ شدند.پدرم به بندرعباس رفته بود و مادرم را در آنجا دیده بود و با هم دوست شده بودند و رفت و آمد داشتند و بعد ازدواج کردند.مادرم از قبل نامزد داشت.نامزد مادرم پسر عمویش بود و پسر عموی مادرم بسیجی بود و خانواده مادرم در زندگی پدر و مادرم همیشه دخالت می کردند و پدرم را اذیت می کردند تا مجبور بشه افغانستان برگردد .می خواستند پدرم را دیپورت کنند.تا جایی که من یادم می آید 9 ساله بودم و دو سالی بود که از پدرمون هیچ خبری نداشتیم و ما فکر می کردیم پدرمون رو دیپورت کردند.اما پدرمون دیپورت نشده بود و در ایران بود و در زندان بود.جرم پدر من فقط افغانی بودن بود و به این دلیل در زندان بود.

مدارکی دارید که نشان دهد پدر شما در زندان بوده؟

نه مدارکی نداریم چون ما از ایران قاچاقی خارج شدیم.

شما به خاطر اینکه پدرتان به زندان افتاده بود و شما و خانواده شما ، توسط پسرعموی مادرتان که بسیجی بوده اذیت می شدید ، به این دلیل قاچاقی به پاکستان رفتید؟

بله، اون ها می خواستند مادر و پدرم را از هم جدا کنند و مجبور کنند که از هم طلاق بگیرند . می خواستند بچه ها (یعنی من و خواهر و برادرانم) را که از نظر آنها افغانی بودیم ؛ به پدرم تحویل دهند و به افغانستان دیپورت کنند و پسر عموی مادرم با مادرم ازدواج کند.

یعنی شما رو هم می خواستند از مادرتون جدا کنند؟

بله

پس الان اگر شما به ایران برگردید دوباره به همان مشکل دچار می شوید؟

بله، دوباره به همان مشکل دچار می شویم.ما وقتی از ایران فرار کردیم و اینجا آمدیم فقط یکی از دایی های من بود که به ما کمک کرد و ما هم جوری فرار کردیم که کسی خبر نداشت ، تا الان که ما مرده ایم یا زنده ایم.

پس شما به خاطر این که پسر عموی مادرتان شما را از مادرتان جدا نکند از ایران خارج شدید و در پاکستان هستید.بعد از مدتی که کیس شما باطل شده تا الان شما بلاتکلیف هستید و مشکلی که الان دارید این است که از هویت و حقوق اجتماعی از جمله حق تحصیل محروم هستید. درسته؟

بله.ما در تمام این سال ها هیچ هویتی نداشتیم.من الان نه شناسنامه ایرانی دارم و نه اسناد افغانی.درخواست داده بودیم تا قبول کنند.گفته بودند باید درخواست بنویسید.باید سفارت افغانستان بروید تا مشخص شود از کجا آمده اید، کجا به دنیا آمده اید و آیا شما افغانی هستید و یا نیستید؟

پرونده شما ابتدا قبولی گرفته بود و بعد مردود شد.توضیح دهید که چگونه شد که ابتدا قبولی گرفتید و بعد دوباره مردود شدید؟

ما بار اولی که به کمیساریای عالی امور پناهندگان در پاکستان نامه دادیم، یادم نیست دقیقا 1999 بود یا 1998 که آقایی به اسم هادی بود که ایرانی بود و این آقا پرونده ما رو قبول نکردند.به ما گفتند پرونده شما سیاسی نیست و اجتماعی هست و نیازی نیست از اینجا بیرون بروید.ما بعد از دو سال وقتی قوانین عوض شد دوباره رفتیم و پرونده دادیم و پرونده ما پذیرفته شد به خاطر ما بچه ها و به عنوان انسان دوستانه پرونده ما را قبول کردند.

پرونده شما را قبول کردند یعنی مصاحبه دادید و به عنوان پناهنده قبول شدید؟

بله به عنوان پناهنده قبول شدیم و حقوق از کمیساریا داشتیم.

مدارک آن را دارید؟

برگه به ما داده بودند اما آن برگه را پس گرفتند و یک کارت پناهندگی به ما دادند.دو سال این کارت را داشتیم.بعد از دو سال شش ماهه تمدید کردند و بعد از ما پس گرفتند.

یعنی الان کارت یا کپی آن را ندارید؟

من کپی آی دی کارت پدرم را دارم اما مال مادرم را ندارم.

وقتی این کارت را از شما پس گرفتند دلیلی برای این موضوع به شما نگفتند؟

مترجم هایی که آنجا بودند توضیحی به مادرم ندادند و مادرم که سرکیس بوده الان هم هنوز نمی داند علت مردود شدن ما چه بوده؟ من اصلا دلیل آن را نمی دانم و نامه هایی که ما به کمیساریای عالی امور پناهندگان دادیم را هیچ جوابی ندادند و من یک نامه از آنها دارم از سال 2007 که برای من و مادرم است و نوشته شده : پرونده بسته است و اصلا توضیح ندادند به چه علتی بسته شده.

بعد از آن شما هیچ اقدامی نکردید؟

ما همیشه نامه می دادیم ولی جواب نامه هیچ وقت نمی آمد.

بعد از این که خودتان دوباره رفتید و پرونده دادید و یک بار رد کردند و دوباره درخواست بررسی نوشتی و دوباره مصاحبه کردی برای آن هم جوابی ندادند؟

اصلا جواب ندادند .دو سال بعدش هم خواهرم فوت کرد.به کمیساریا اطلاع دادیم. کمیساریا اینجا مثل ترکیه یا هندوستان نیست.اینجا سیم های خاردار دورش گرفتند و خودشان را سفت نگه داشتند و میگویند بقیه به جهنم. ما نمی توانیم به دفتر کمیساریا برویم و درخواست بنویسیم و با آنها صحبت کنیم. این ها یک دفتری گذاشتند به اسم شای.ما به پ دفتر می رویم و نامه می دهیم و مترجم افغانی میاید و آنها هر چه که میخواهند را باید توضیح بدهیم.

یعنی بعد از اینکه پرونده دادید یک بار رفتید مصاحبه دادید و در مصاحبه دوم به شما گفتند شما رد هستید و درخواست بررسی بنویسید.این طور هست؟

بله در مصاحبه دوم من با خواهرم بودم.آنها به من گفتند که پرونده شما قابل قبول نیست .چون مادرتان پرونده داده و شما باید پرونده بدهید که قابل قبول باشه.بعد من پرونده که می خواستم بهشان بدهم را دادم و به آنها نامه دادم و تا الان جوابی نگرفتم.

پس با این حساب شما هیچ پاسخی نگرفتید و پرونده هم هنوز بسته نشده یعنی به شما نامه ندادند که کیس شما بسته شده؟

من خودم دنبال پرونده خودم نرفتم و پیگیری نکردم چون بعد از فوت خواهرم هم باید تنهایی هزینه های خانواده را تامین می کردم و هم از نظر روحی شرایطم نامناسب بود. معصومه 25 ساله قربانی نقض فاحش حقوق مهاجرین در جمهوری اسلامی ایران؛اکنون در شرایطی 15مین سال تبعید خود در پاکستان را می گذراند که در نبود هرگونه مشاوره حقوقی و مالی ؛ کمیساریای عالی امور پناهندگان و نهادهای حقوق بشری نیز نسبت به وضعیت این معصوم ایرانی سکوت کرده اند.

ماجرای معصومه ؛ دختر 25 ساله ایرانی و در تبعید را از اینجا دنبال کنید

Type at least 1 character to search