بهای کرامت و حرمت انسانی

اسناد حقوق بشربهای کرامت و حرمت انسانی

بهای کرامت و حرمت انسانی

مقاومت زندانیان سیاسی و مدنی در زندان های جمهوری اسلامی ایران

بهای کرامت و حرمت انسانی

آرش صادقی زندانی سیاسی بند هشت زندان اوین، که به تازگی اعتصاب غذای خود را به پایان رسانده، چند روز قبل در اثر «التهاب ریه و سرفه مداوم» به بهداری زندان اوین منتقل و حیات خود را با کمک دستگاه اکسیژن ادامه داد. آرش صادقی که در زندان اوین در حال گذراندن ۱۹ سال محکومیت حبس خود است، هم‌زمان با بازداشت همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی جهت اجرای شش سال حکم حبس، با نگارش نامه‌ای ضمن غیرقانونی خواندن این اقدام، اعلام اعتصاب غذای اعتراضی کرد. همسر آرش صادقی گلرخ ابراهیمی ایرایی، صبح روز سوم آبان ماه بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. روز چهاردهم دی ماه، با مرخصی گلرخ ایرایی از بند نسوان (زنان) زندان اوین، آرش صادقی در هفتاد و دومین روز به اعتصاب غذای اعتراضی خود در بند هشت این زندان پایان داد. اما دادستانی برخلاف وعده های داده شده با تمدید مرخصی همسر این زندانی مخالفت ورزید و او را جهت تحمل حبس به زندان احضار کرد. هم چنین مادر خانم ایرایی نیز به عنوان وثیقه گذار اخطاریه دریافت کرده است. آرش صادقی با توجه به وخامت حالش بعد از اعتصاب غذای طولانی مدت (هفتاد و دومین روز)، بایستی در بیمارستان بستری شود، اما پزشکان بهداری به وی گفته اند که دادستان و حفاظت زندان با اعزام مجدد وی به بیمارستان مخالفت می کنند.وی چندی قبل در هفتاد و دومین روز به اعتصاب غذای اعتراضی خود پایان داده بود، با تاخیر ۴ روزه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد. هم چنین اعضای پارلمان اروپا در بیانیه ای خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آرش صادقی و علی شریعتی دیگر زندانی سیاسی در ایران شدند. علی شریعتی در هفتاد و سومین روز از اعتصاب غذای خود با وضعیت وخیم جسمی، در زندان اوین به سر می برد، پزشکان در مورد آسیب دیدگی شدید کبد وی هشدار داده اند. از سوی دیگر مادر این زندانی از شدت استرس ناشی از شرایط فرزند خود در بیمارستان بستری شده است. این فعال سیاسی که روز دهم آبان‌ماه «درحال انجام کار اداری در شهرداری» بازداشت و برای تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکومیت خود به بند هشت زندان اوین منتقل شد، از بدو ورود در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب غذا زده بود. به گزارش خبرگزاری هرانا، نمایندگان پارلمان اروپا خاطرنشان کردند: “با توجه به گزارش ها از وضعیت بحرانی آرش صادقی و علی شریعتی، دو مدافع حقوق بشر زندانی که مدت نسبتا طولانی را در اعتصاب غذا بسر برده اند، اعضای پارلمان اروپا خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آنان شدند. آن ها بایستی برای درمان بیشتر به بیمارستان منتقل شوند.” در بیانیه مطبوعاتی این پارلمان آمده است: “آرش صادقی که در اعتراض به بازداشت همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی از ۲۴ اکتبر دست به اعتصاب غذا زده بود، در وضعیت بحرانی قرار دارد. وضعیت سلامت وی به شدت وخیم است و نیازمند بستری فوری در بیمارستان است. پزشکان بهداری زندان هشدار داده اند که اگر به بیمارستان منتقل نشود، ممکن است دیگر زنده نماند. آرش صادقی به دلیل فعالیتش برای دفاع از حقوق بشر، به زندان محکوم شده است. درحالی که ایران موظف شده است تحت قوانین بین المللی به حقوق بشر احترام گذاشته و آنرا پاس دارد.” آرش صادقی زندانی سیاسی که به تازگی اعتصاب غذای خود را با وعده مساعد مسئولان به پایان رسانده است در پی پخش مکرر برنامه های تبلیغاتی علیه او و همسرش از بخش های مختلف خبری صدا و سیما و طرح اتهاماتی غیر واقعی با نگارش نامه ای که در پی می آید به این اتهامات به قصد شفاف سازی پاسخ داده است. صادقی هم چنین در این نامه اشاره کرده است، علیرغم ضعف جسمی و آسیب های ناشی از ۷۱ روز اعتصاب غذا در صورت خلف وعده مسئولان و بازداشت همسرش مجددا دست به اعتصاب غذا خواهد زد. متن کامل نامه آرش صادقی را به نقل از هرانا: از آنجا که در تاریخ ۱۲/۱۰/۹۵ تلویزیون به اصطلاح ملی جمهوری اسلامی در بخش خبر شبکه دوم، برنامه های بیست و سی و اخبار ساعت ۹ شب شبکه اول با ساخت برنامه های تبلیغاتی به دستور کارشناسان امنیتی پرونده اینجانب و همسرم به تولید اخبار دروغ و متناقض پرداخته بودند که همین اخبار نیز توسط بعضی از افراد در جلسات رسمی و در بعضی سایت های خبری چون فارس نیوز و رجا نیوز تکرار شده بود، خود را ملزم میدانم که به این عوام فریبی و ظاهر سازی و پرونده سازی پاسخ دهم. چرا که تلویزیون و رادیو را نه برای قدرتمندان و سیاستمداران که برای مردم می دانم که این حق نیز همانند همه حقوق دیگر از ما گرفته شده است. 1/ اینجانب آرش صادقی در بازداشت آخرم که در شهریور ۹۳ اتفاق افتاد نزدیک به هفت ماه در بازداشت اطلاعات سپاه بودم که بخش هایی از این زمان را درخانه های امن سپاه نگه داری می شدم. خانه های امنی که در سرتاسر تهران پراکنده اند و کاربرد های متفاوتی همچون زندان، کافی شاپ، استدیو صدا و سیما و غیره از آن انتظار می رود. در همین مکان بارها صدای گریه زنان را شنیده ام که به اقسام مختلف خودم نیز تحت شکنجه بوده ام. آنچه تحت عنوان بازسازی صحنه به اصطلاح حضور در کافی شاپ دیده اید، همان خانه امن قیطریه سپاه است، در نامه بعدی شرح کاملی از شکنجه ها، آزار و اذیت خودم و همسرم در بند دو-الف و این خانه امن خواهم نوشت. ۲/ از آنجایی که همسرم گلرخ ایرایی هم زمان با من درخانه شخصی مان بازداشت شد و بازجوهای سپاه با اطلاع از حساسیت و علاقه فی مابین ما از هیچ گونه آزار و اذیتی فرو گذار نبودند. به نحوی که برای گرفتن اعتراف تا پای اعدام همسرم به خاطر داستان چاپ نشده و منتشر نشده ای که در خانه مان پیدا کرده بودند، پیش رفتند. هر انسان عادلی از حال و روز ما در آن روز ها میتواند تصوری داشته باشد که چگونه مورد هجمه بدترین شکنجه های روحی و فیزیکی قرار گرفته بودیم. ۳/ بحث همکاری و دفاع از سازمان مجاهدین و پژاک: چگونه می توان تصور کرد دستگاه امنیتی و صدا و سیما برای تخریب دو تن پارا فراتر از دادنامه ی آن ها بگذارد و اتهاماتی را وارد کنند که هرگز در پرونده وجود نداشته است. بحث درباره همکاری و دفاع از سازمان مجاهدین یا پژاک را آنقدر کودکانه و ساده لوحانه می دانم که حتی شرمم می آید به آن ها پاسخ دهم. وقتی مستندات دستگاه عریض و طویل قوه قضاییه و اطلاعات سپاه، صفحه فیسبوک و کاور آن است، چگونه می توان سر پایین نینداخت و شرمگین نبود. آیا لازم است، بگویم دفاع از حق زندگی انسان ها لزوما دفاع از عقاید آن ها نیست؟ آیا لازم است بگویم چگونه می توان چشم بر اعدام بست و همزمان خود را بشر نامید؟ بنده و خانم گلرخ ایرایی به عنوان دو فعال حقوق بشر و رای عقاید و آرمان های افراد وظیفه خود می دانیم به نسبت ظلمی که به هموطنانمان و ورای آن هر انسانی روا داشته می شود، واکنش نشان دهیم. حال چه فرزاد کمانگر و شهرام احمدی یا زینب جلالیان باشد چه غلامرضا خسروی و امثال آنان… ۴/ خنده دار ترین و مهلک ترین اشتباه برنامه سازان آنجا روشن می شود که بنده را در حال ملاقات با بهروز جاوید تهرانی نشان می دهند. در سال ۹۳! در حالی که این شخص در فروردین ۹۱ بعد از تحمل ۱۱سال زندان از ایران مهاجرت کرده است. پس چگونه می توان او را دید در حالی که در ایران نبوده است؟ در زمان آزادیشان بنده در بازداشت اطلاعات بودم و عملا نمی توانستم ملاقاتی با ایشان داشته باشم. ۵/ نهایتا داستان مصاحبه پدرم با مسیح علی نژاد موضوع دیگریست که بار ها به آن هم خودم هم پدرم واکنش نشان داده ایم. نمونه آن مصاحبه اخیر پدرم با خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر هرانا انجام شده است. فکر می کنم اگر مصاحبه ها و تکذیبیه های ما مبنی بر این که پدرم آن مصاحبه را انجام داده، کفایت نکرده است، با ساده ترین تکنولوژی های روز دنیا که توسط کودکان نیز مورد استفاده است چه برسد به سیستم امنیتی به اصطلاح مقتدر کشور ما! می توان با تجزیه و آنالیز صداها به راحتی این کشف بزرگ را به رخ همگان کشید. البته کیست که نداند بعضی پدرها و پسرها صدا و چهره هایشان به همدیگر شبیه است و این کوچک ترین دانایی در علم پزشکی است. برخوردهای سیاه و فاجعه بار ماموران سپاه در بازداشت و بازجویی بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه مایه ی تاسف است، مظلوم نمایی آنان است که در برنامه ها اخبار و جلسات متعدد زندانیان سیاسی و عقیدتی را با سناریوهای تکراری و پرونده سازی هایی معلوم الحال و هم چنین به طرز فاجعه باری پیوند دادن بی ربط ترین چیزها با قانون اساسی و قضایی سعی دارند از خود چهره ای وفادار و از دیگران دشمن قسم خورده و گمراه بسازند. در این میان مردم نیز که سرگردان بین رسانه های داخلی و استفاده از فضای مجازی و ماهواره هستند، نمیدانند دم خروس را باور کنند یا قسم حضرت عباس آنان را….. در این آشفته بازاری که به وجود می آورند، تنها این خود زندانیان هستند که بی خبر از جهان اطراف و در حبس متضرر می شوند. چرا که هیچ دسترسی به فضای آزاد ندارند و تنها پکیج های خبری و بولتن ها و روزنامه های حکومتی برایشان تجویز می شود تا بخوانند و بدانند. صد البته این فضای تک بعدی توسط هزاران فرد حامی حقوق بشر و فعالان این عرصه شکسته شده و نوید روزهای بهتری را نیز می دهد. به هرحال آنچه نوشته شد، تنها بخشی از دوران سختی است که بر ما رفته است و قصد نیز نه ذکر مصیبت بود و نه قهرمان سازی بلکه شفاف سازی آنچه گذشته است بر ما. حال در این روزها که بیم بازداشت مجدد همسرم می رود که این خود بدعهدی آشکاری از جانب گردانندگان سیستم قضایی است. می خواهم بدین طریق اعلام کنم و عهد ببندم که این بار نیز تا پای جان مصمم به ادامه ی اعتصاب غذا و از سرگیری مبارزه خود هستم. مطالبه ام آزادی خانم گلرخ ایرایی است نه بخاطر نسبت بین ما که به خاطر این ظلمی است که بر او رفته و می رود. ایمان دارم هر قاضی عادلی نگاهی گذرا به این پرونده بیاندازد به ساختگی بودن اتهامات آن پی خواهد برد. با عنایت به سابقه ی فیزیکی و مشکلات متعدد کلیوی و ریوی آریتمی و ضایع شدن ماهیچه های قلب و استفراغ خون مکرر و مشکلات ثبت شده ی دیگر در پزشکی قانونی در هفتاد و دو روز اعتصاب گذشته و روزهای پس از اعتصاب، بنده این بار نیز با علم به خطرات و هر دم احتمال مرگ پیش می روم و اعتصاب غذای خود را بلافاصله با ورود گلرخ ایرایی به زندان شروع می کنم. فروزانی مشعل آزادی و خرد و دفاع از کرامت و حرمت انسانی بهایی دارد، به امید آن روزی که دیگر شاهد تعرض به ساحت انسانیت نباشیم. آرش صادقی بند هشت زندان اوین ۲۴ دیماه ۹۵ لازم به یادآوری است در روزهای اخیر عاصمه جهانگیر گزارش گر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران به همراه میشل فرست گزارش گر ویژه وضعیت مدافعان حقوق بشر و آقای رولاند آژوی، گزارش گر کارگروه سازمان ملل در بازداشت های خودسرانه با انتشار بیانیه ای نسبت به خطر مرگ زندانیان عقیدتی در اعتصاب غذا و یا زندانیانی که به تازگی اعتصاب غذای خود را پایان داده اند از جمله آرش صادقی، علی شریعتی، سعید شیرزاد، محمدعلی طاهری، مهدی کوخیان، محمدرضا نکونام، حسن رستگاری و نزار زکا هشدار دادند.

print version     Home
                   

نظر شما؟

2017 © All human rights for all in Iran

Type at least 1 character to search